پرنا عسلیپرنا عسلی، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

تقدیم به دخترکم پرنا

همه اومدن دیدن من و نازدونه

فردای زایمان من و نازدونه و بابا علیرضا تو بیمارستان اینم مامان جون و خاله نوشین و مامان آزاده -بیمارستان   و اینم خاله ریحانه و یسنا که خیلی خیلی منتظرت بودن و لحظه شماری می کردن واسه اومدنت .اینجا هم یواشکی اومدن بالا تو اتاق دیدنت پرنای قشنگ من و بابایی اون پشت هم بابا حاجی نشسته     ...
30 مهر 1392

تولدت مبارک گلکم

دختر عزیزم سلام می دونم که داری خودتو آماده می کنی که به این دنیا پا بگذاری. گل مامان دلم برات تنگ شده و تنگ میشه.راستش 9 ماه شب و روز با هم بودیم هر روز با تکونهای تو از خواب بیدار می شوم و شب هم به عشق اینکه یک روز دیگه به لحظه دیدنت نزدیک شده می خوابم. این روزها حس عجیبی دارم حس دیدن تو و حس اینکه بعداز به دنیا آمدن تو دیگه توی وجودم نیستی، این روزها همه تکانهای تو یه دنیا برام لذت داره و می دونم خاطره یا تجربه ای است که بعدا نیست حتی اگر دلم هم برای این روز ها تنگ بشه نمی تونم این لحظات را دوباره داشته باشم. پاره تنم روزی که تصمیم به باردای گرفتم و از خدا خواستم که یکی از فرشته هاشو به من هدیه کنه توکل کردم به خدا  خودت می ...
29 مهر 1392
1