همه اومدن دیدن من و نازدونه
فردای زایمان من و نازدونه و بابا علیرضا تو بیمارستان اینم مامان جون و خاله نوشین و مامان آزاده -بیمارستان و اینم خاله ریحانه و یسنا که خیلی خیلی منتظرت بودن و لحظه شماری می کردن واسه اومدنت .اینجا هم یواشکی اومدن بالا تو اتاق دیدنت پرنای قشنگ من و بابایی اون پشت هم بابا حاجی نشسته ...
نویسنده :
آزاده و علیرضا
11:34